
سر انجام روز پنج شنبه با حضور استاندار اصفهان مراسم تودیع و معارفه فرماندار جدید شاهین شهر و میمه برگزار گردید . علیرضا بصیری بر مسند فرمانداری شهرستان نشست و مصطفی هادیزاده پس از حدود 4 سال با صندلی فرمانداری شهرستان خداحافظی نمود. نگاهی به حدود 4 سال حضور آقای هادیزاده و مروری بر عملکرد ایشان آن هم پس از اتمام مأموریت وی در این شهر، کاری لازم مینماید، چرا که به سبب اقدامات تأمل برانگیزی که ایشان در حق مدیریت سایت نمود، اگر در زمان حضور ایشان سخنی به میان می آمد، بر تمایلات نفسانی حمل می گردید و مطمئنا از سوی فرماندار و دوستان ایشان حمل بر اغراض شخصی می شد و بیان می گردید که عدم تمدید حکم فرمانداری ایشان در دولت جناب آقای روحانی به خاطر انتقادات این سایت و یا دوستان عدالتخواه شاهین شهری است. اما حال که فرماندار دولت احمدی نژاد قرار است در دولت تدبیر و امید هم جایگاهی! داشته باشد دیگر مانعی در کار نیست.
به هر جهت هنگامی که چهار سال پیش شنیده شد که شخصی بدون اتصال به کانون های قدرت و ثروت و بر اساس شایسته سالاری و برآمده از متن مردم می خواهد بر این مسند تکیه زند بارقه های امید زیادی در دلها روئید که با این وجود تحول خاصی در این شهر رخ خواهد داد. در آغاز هم آن امید به حقیقت پیوست و همان انتظاری که می رفت محقق گردید. همان سادگی و پر کاری و مردمی بودن و اهمیت به مسائل مهم و ایجاد وحدت بین عناصر فرهنگی و دغدغه برای حل مشکلات مردم و بی آلایشی و باز بودن درب فرمانداری بر روی مردم و ملاقاتهای مردمی با ایشان به صورتیکه به راحتی می شد با نفر اول شهرستان دیدار نمود و گوش شنوائی که همه درد و دلها را می شنید و در صدد حل آنها بر می آمد. خود وی در همان ماههای ابتدائی به علت جلسات متعدد با مردم، وضعیت شهرستان را به خوبی درک نمود و از کمبودها و وضعیت نابسامان فرهنگی و مدیریتی شهر مطلع گردید و در جلساتی که تمام دوستان دلسوز سطح شهر با ایشان داشتند از اشراف ایشان بر مشکلات ابراز خوشحالی می نمودند و امیدواری برای حل مشکلات بسیار زیاد گردید. فرماندار سابق در جلسات متعدد با دوستان از مدیریت فرهنگی شهر ، از وضعیت ریخت و پاش بیت المال، از زد و بندهای سیاسی در مدیریت شهر و دریافت حقوق و پاداشهای میلیونی و حقوقهای دریافتی به واسطه حضور در کمسیونهای صوری و از پیشنهادات مدیران شهر به ایشان برای دریافت خودرو و پیوستن به جرگه مدیران اشرافی و هزاران فساد و زد وبند سیاسی ابراز گلایه می کرد. از عدم سکونت مدیران تراز اول در شهرستان و ناکارآمدی آنها می گفت و از عدم به کار گیری نیروهای بومی و جوان شهرستان شکایت داشت. و مدام به دوستان و جوانان شهر توصیه می نمود که با ایجاد تشکیلات و ایجاد اتحاد در صدد ورود به حلقه بسته مدیریت شهر بر آیند.
ولی هر چه زمان گذشت روز به روز به شهادت اکثر کسانی که پای صحبتهای ایشان در اوائل کار بودن تغییرات محسوسی احساس گردید و روند استحاله و تغییرات ایشان مشاهده گردید. و متاسفانه این اتفاق افتاد و بر اثر عدم اهتمام جدی بر حفاظت از مرزهای عقیدتی و سیاسی و ... در نتیجه کسی که از خانواده همین مردم بود و از دل همین مردم بر مسند مدیریت نشسته بود بتدریج و بدون آنکه متوجه شود از مرزها عبور کرد و بر اثر تنفس در فضای خارج از این مرزها و همنشینی و رفت و آمد با کسانیکه خود آنها را از متجاوزین به حقوق مردم و یا پایمال کننده فرهنگ و تدین این مردم می دانست، دچار دگرگونی و تغییر شد.
فرمانداری که خود علت نابسامانی فرهنگی شهر را در مدیریت غلط فرهنگی یکی از مدیران شهر می دید، حال مدافع وی شده بود و از او دفاع می نمود. همان کس که خود فرماندار در جمعی عنوان می داشت که در ابتدای مسئولیت به دعوت وی به خانه ایشان رفته و آن شخص برای نشان دادن حمایت کانونهای قدرت از وی و مطیع نمودن فرماندار در خانه وی، معاون وزیر و معاون رئیس جمهور و آیت اله واستاندار .... را دیده است.
فرمانداری که از ریخت و پاش بیت المال توسط برخی مسئولین سخن می راند و از حقوقهای بی حساب آنها سخن می راند، به جای دفاع از ناهیان منکر برای آنها شایعه سازی می نمود ! با دست آویز نمودن مسائلی خنده دار که زبان از گفتن آن شرم دارد!!! و همان مسئولینی که دم از اخلاقمداری و المومن مراه المومن می زدند با انتشار مطالب کذب سعی در بردن آبروی عدالتخواهان داشتند! آقایان بجای مبارزه با مفاسد و نهی از منکر تضییع کنندگان بیت المال و حقوق مردم با ناهیان از منکر به مقابله برخاستند. با تخریب و شایعه و دروغ و...! این در حالیست که ناهیان از منکر در ابتدای انتقادات خود دست رد به پیشنهاد رشوه از سوی معاون یکی از ادارت و استخدام در آن اداره کذایی زدند تا مباد حنجره های عدالتخواه را با چنین نقشه های کثیفی که سیره برخی گردیده است را بخواهند ببندند! جناب فرماندار سابق بجای شکایت از کسانی که حقوق مردم را پایمال نموده اند و پیگیری حقوق از دست رفته مردم، از ناهیان از منکر به علت انتشار خبری که بخشی از اطلاعات آن را شخص وی در یک جمع 10 – 20 نفره مطرح نموده بود، شکایت نمودند!!! ای عجب! فی تقلب الاحوال عرف جواهر الرجال... .
آقای فرماندار سابق ! شما به برکت دولت مردمی احمدی نژاد توانستید در حلقه بسته مدیران راه پیدا کنید و گرنه تا سالها همان معلم شهر و دیار خویش باقی می ماندید. ولی وقتی یکی از مسئولین این شهر برای تشویش اذهان عمومی مردم، پشت تریبون اعلام نمود که در صورت اجرای مرحله دوم طرح هدفمندی یارانه ها، قیمت نان پانزده هزار تومان خواهد شد، شما لب فرو بستید و دفاعی از دولتی که صدقه سر آن به مدیریت رسیدید نکردید! وقتی همان مسئول شما را به علت موضعگیری در مقابل سران فتنه توبیخ نمود باز هم لب فرو بستید! ولی به محض اینکه این سایت اسامی افرادی که با فامیل بازی برخی مسئولین به استخدام فلان ارگان در آمده بودند را افشا نمود، در تریبون نماز جمعه از آنها انتقاد نمودید! البته انتقاد از این سایت اشکال ندارد ولی چرا از همان تریبون در خصوص کانونهای قدرت و ثروت که به تشویش اذهان عمومی و دفاع از فتنه گران پرداختند لام تا کام حرفی نزدید؟!!
آقای فرماندار سابق! شما همیشه می گفتید جوانان تحصیلکرده و مومن و بومی شهر در مسئولیتها ورود پیدا نمایند، ولی شما هیچ تلاشی برای ورود جوانان شاهین شهری به حلقه بسته مدیران ننمودید و حتی برخی معاونین خود را از شهرستانهای اطراف آوردید! در انتخاب رئیس سازمان رفاهی و تفریحی حاضر نشدید از یک جوان تحصیلکرده حزب اللهی و بومی شهر که صبغه فرهنگی داشت، حداقل در جلسه تعیین مدیریت سازمان حمایت زبانی نمائید و از کسی که نه بومی این شهر بود و نه در این شهر ساکن است و نه سابقه مدیریت فرهنگی داشته حمایت نمودید و بر مسند این مرکز مهم فرهنگی شهر کسی را نشاندید که سابقه اقتصادی(مدیریت مالی و اداری) داشت!!! نه صبغه فرهنگی!
آقای فرماندار سابق ! آیا بجای گلایه و شکایت از افشای نام متخلفین و پایمال کنندگان حقوق بسیاری از مردم، نمی توانستید از مسئولی که به قول خودتان صبح که بلند می شود نانش را در نجاست میزند و می خورد شکایت نمائید؟ و یا با او برخورد مؤثر و بازدارنده کنید؟
آقای فرماندار سابق ! قبول نمائید که شما تغییر نموده بودید و دیگر آن آدم سال 1389 نیستید! برای اینکه لحظه ای به فکر فرو روید و شاید در خود تأملی نمائید یک مصداق از تغییرات شما را ذکر می شود: آیا اهدای پارچه های کت و شلوار به مدیران شهرستان در آخرین روز حضور شما در این مسئولیت فرمانداری امری مطابق با سیره ائمه معصوم و امام راحل و رهبر انقلاب بود؟ شاید برای بسیاری از مدیران جریانهای سیاسی دیگر این امری جایز به شمار آید! ولی برای کسی که از متن مردم به مدیریت رسیده و با این آرمان که نسل جدیدی از مدیرانی حاکم گردند تا همان عطر و بوی رجائیها را بدهند و انقلاب را به مسیر صحیح آن بازگردانند این کار صحیح است! اهدای هدیه به مدیرانی که وضعیت معاش مطلوبی دارند آن هم از کیسه بیت المال صحیح است ؟ پس حق کارمندان و کارگران کم در آمد چه می شود؟ آن هم در شرایط تحریم اقتصادی!!! آیا این شائبه را در ذهن به وجود نمی آورد که از بیت المال برای محبوبیت شخصی خویش مصرف نمودید؟ پیامبر(ص) فرمودند: من و هر پيامبر مستجاب الدعوه اى كسى كه اموال عمومى را به خود منحصر سازد و[ تصرف] در آن را به نفع خود حلال شمارد، لعنت می نمائیم.
آقای فرماندار سابق! گفتنیهای شما پیرامون مفسدین و مسئولین ناشایست ... بسیار زیاد است ولی هم حفظ امانتداری و هم عدم انتشار آن در افکار عمومی مانع از بیان آن گردیده است. وگرنه خود می دانید که پشت درهای بسته در جمع نیروهای حزب اللهی چه ها می گفتید! اما یک سئوال از شما داریم: آن افرادی که شما از فساد و تخلف و ریخت و پاش و تضییع حقوق مردم ... توسط آنها به تنگ آمده بودید، تغییر کرده اند و انسانهای صالحی شده اند یا شما تغییر نموده اید؟؟؟ که اکنون به تعریف و تمجیدشان می پردازید و ...!
امام علی علیه السلام می فرماید: «اگر مساله احقاق حق و حضور مردمی نبود و خدای سبحان از عالمان دین پیمان نگرفته بود که نگذارند عده ای پرخوری کنند و عده ای در اثر سوءتغذیه رنج ببرند ، می دیدید که مهار شتر خلافت را بر کوهانش می انداختم و آخر خلافت را به کاسه اولش آب می دادم و شما می یافتید که دنیایتان نزد من ، بی رغبت از عطسه بز ماده است و زهد من نسبت به دنیا ، بیش تر از زهدم نسبت به عطسه بز می باشد»! شما که بجای احقاق حقوق مردم و مبارزه با مفسدان اقتصادی و سیاسی و... که روزگاری فریادتان از دست آنها به آسمان بلند شده بود درعوض حمایت از جریان عدالتخواهی، علیه این جریان کمر همت بستید!!! (آن هم با چه کارهای سخیفی!) بزعم خودتان و در دادگاه وجدان خویش، به خود پاسخ دهید که در قاموس و تراز مدیریت علوی چه چیزی را انتخاب نموده اید؟
آقای فرماندار سابق! دیگر نمی شناسیمتان و لذا خداحافظ و البته نه به امید دیدار... .
ختم کلام، کلام رب العالمین: ....تِلْكَ الأيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ وَيَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَاء وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ الظَّالِمِينَ(آل عمران/140)
بهلول گفت اگر صاحب آن به پول رضایت ندهد چه می دهی؟ گفت:… نصف پادشاهی خود را می دهم. بهلول گفت: پس از آنکه آشامیدی، اگر به مرض حیس الیوم مبتلا گردی و نتوانی آن را رفع کنی، باز چه می دهی تا کسی آن مریضی را از بین ببرد؟
هارون گفت: نصف دیگر پادشاهی خود را می دهم. بهلول گفت: پس مغرور به این پادشاهی نباش که قیمت آن یک جرعه آب بیش نیست. آیا سزاوار نیست که با خلق خدای عزوجل نیکوئی کنی؟!
آقاي هادي زاده خيلي توي دلم جا گرفته بودي! اينا واقعا راست ميگم ، ولي هر چه گذشت با ما فاصله گرفتي و تا جايي كه ديگه بايد براي ديدنت چقدر پيچ وخم رد ميكرديم وباز هم موفق نمي شديم، حيف آقاي هادي زاده جان ! كه زود گذشت روزهاي خوب مردم با شما....
به این سخن حضرت به دقت توجه نمائید و توبه نمائید .
امام علی)ع( می فرمایند:ویرانی و عقب ماندگی یک کشور وقتی شروع می شود که مردم آن تنگدست و فقیر شوند و زمانی توده های مردم در فشار اقتصادی قرار می گیرندکه دولتمردان با استفاده از اهرم قدرت، اموال وامکانات را ویژه ی خود سازند
خدایا! تو خود میدانی که هدف ما رقابت برای بدست گرفتن قدرت و نیز خواستاری فزونی مال دنیا نبود
رهبر معظم انقلاب : گفتن، آسان است؛ عمل كردن، دشوار است؛ استمرار عمل، بمراتب دشوارتر است. بعضى فقط ميگويند؛ بعضى اين گفته را در عمل هم نشان ميدهند، اما نميتوانند در مقابل حوادث عالم، در مقابل طوفانها، در مقابل تمسخرها، در مقابل طعنهزدنها، در مقابل دشمنىهاى غيرمنصفانه طاقت بياورند، لذا متوقف ميشوند؛ بعضى به اين اكتفاء هم نميكنند كه متوقف بشوند، عقبگرد ميكنند؛ مىبينيد ديگر. ( رهبر عزیزم دقیقا در این شهر چند موردش را دیدم )
5شنبه رفته بودم جلسه توديع و معارفه ، اقاي ملكيان درباره آقاي هادي زاده گفت : ايشان هرچه از آغاز مسئوليتش گذشت بهتر شد ...!! اين مطلب را گذاشتم كنار مطالب دوستان داخل سايت شما ديدم چقدر جالبه! آقاي هادي زاده هر چه مطلوب ملكيان شده ، براي نيروهاي ارزشي كم ارزش تر شده . عجب داستانيه داستان اين محور وحدت داخل اين شهر......